۱۹۹۲۵۱
۹۵۵
۹۵۵
پ

اخلاق برای کودکان، چه مفهومی دارد؟

وظیفه پدر و مادر تا ۴ سالگی مواظبت و مراقبت از فرزندانشان برای تجاوز به حریم و حقوق دیگران است.

کودک تا زمانی که کاملا از حضور و وجود دیگران با خبر نشود و تا زمانی که توان این را پیدا نکند که خود را جای آنها بگذارد و از جایگاه آن ها به موضوع نگاه کند و تا حدودی متوجه حالات و احساسات آنها شود آمادگی برای پذیرفتن اصول اخلاقی نخواهد داشت.
و از آن جا که این اتفاق حدود 5 یا 6 سالگی صورت می گیرد باید گفت که حتما تا 4 سالگی فرزندان ما با موضوع های اخلاقی یا خوب و بد دنیا آن قدرها آشنایی پیدا نمی کنند. شاید مسئله ی درست و غلط را بفهمند و تا حدودی با آن آشنا شوند ( زیرا به پیامد و نتیجه ی کارها توجه دارند) اما خوب و بد را بعد از 5 - 6 سالگی متوجه خواهند شد.
مثال : کودک یک ساله یا حتی ۱۰ ماهه اگر ببیند کودک دیگری یا نوزاد دیگری گریه می کند او هم گریه خواهد کرد. مطالعات نشان داده به خاطر احساس ترس و وحشت او نیست بلکه با او همدردی می کند و متوجه غم و درد او که سبب گریه ی او شده است خواهد بود.
در حالی که همین کودک وقتی که به 2 سالگی برسد نسبت به گریه ی دیگری آن قدرها توجه و اعتنایی ندارد و با وجودی که حاضر است آنچه را که دارد با شما شریک و سهیم شود ولی اگ خوردنی باشد و شما و یا بچه ی دیگر آن را بخورد ، ممکن است که از کار خودش پشیمان شود و گریه کند. بنابراین ارتباط او و یاری و یا کمک به دیگران معنای خیلی ویژه ای برای بچه ی 2 ساله دارد.
کودکان به دلیل آنچه که در دنیای محسوس و ملموس زندگی خودشان با آن آشنا می شوند و به خاطر این که رفتار و واکنش های ما را می بینند و به خاطر این که موضوع لذت و یا درد را در کارهای خودشان تجربه می کنند ، متوجه این که این کار خوب و یا بد است ، خواهند شد.
اما هرگز آنچه را که ما انتظار داریم و با مفاهیم اخلاقی در ارتباط است را نخواهند فهمید و در نتیجه این دو مقوله کاملا از هم متفاوت خواهند بود. به همین جهت است که به بچه های تا 4 ساله شاید بتوان درست و غلط را تا حدودی آموخت ، اما خوب و بد در زندگی آنها معنایی نخواهد داشت.
وظیفه پدر و مادر تا ۴ سالگی مواظبت و مراقبت از فرزندانشان برای تجاوز به حریم و حقوق دیگران است. یعنی کودک تا ۴ ساله را باید پدر و مادر مواظبت و مراقبت کنند و در غیر این صورت اگر او را به حال خودش بگذارند و رفتار بدی را آموخته باشد و یا از آن استفاده کند به راحتی میتواند به دیگران آسیب بزند و موجب آزار دیگران شود.
کودک بین 3 تا 7 سالگی احساس این که من خوب نیستم ، بد هستم و دوست داشتنی و خواستنی نیستم را همچنان در ذهن خودش دارد. پیام دائمی ما باید این باشد که : (( در حالی که تو را دوست داریم کارت را دوست نداریم و یا آن را درست نمی دانیم و از تو می خواهیم که کار بد و یا غلط خودت را متوقف کنی)).
همچنان باید پیام این که (( تو خوبی و دوست داشتنی و خواستنی هستی را به او بدهیم)). و همان طور که بیان شد به این نکته اشاره کنیم که : (( تو پسر و دختر خوبی هستی ولی کار بدی کردی و باید از آن بگذری )).
اما کودک بین 3 تا 7 سالگی با این فرض نیز زندگی می کند که کارها استباه و خطا نیستند ، بد و غلط هستند و مخصوصا اولین چیزی که به ذهن و حدود 5 - 6 سالگی می رسد موضوع تنبیه و مجازات است.
زیرا در عمل بیش از هر رابطه ی دیگری با کار بد و یا رفتار نامناسب ، طعم تنبیه را چه به خاطر آسیب و آزاری که دیده و چه از جانب پدر و مادر و دیگران چشیده است.
بنابراین از نظر او کار بد و یا غلط ، اشتباهی نیست که باید آموخته شود بلکه رفتاری است که باید مجازات شود و بی خود نیست که بسیاری از مردم که در این دوران آسیب دیده اند و یا از نظر رشد ادراکی و یا احساسی و عاطفی در این جا باقی مانده اند و هم چنان تصور می کنند که تنها راه حل مسائل و مشکلات در دنیا ((ترس و تنبیه )) خواهد بود.
گرچه بین ۴ تا ۷ سالگی کودک بیش از هر عامل دیگری تحت تاثیر ترس و تنبیه ، از رفتار بد و نامناسب ، خودش را دور نگه می دارد و در حالی که شاید این گودال و یا پایه ای است که ما باید بریزیم تا بتوان بر روی آن کاخ بسیار عظیم و مهم اخلاق را استوار کرد ، ولی متاسفانه بسیاری از مردم بعد از کندن این گودال برای همیشه در این گودال می مانند و برای ساختن بنای رفیع اخلاق و انسانیت قدمی برنمی دارند و باور و نظرشان این است که تنها راه حل مسائل و مشکلات تنبیه و یا ترس خواهد بود.
این افراد حتی باور بر این دارند آنچه که در جهان اتفاق می افتد نتیجه ی نافرمانی و یا گناه ، اشتباه و یا رفتار بد و غلط خود و یا دیگران است و باز به همین دلیل است که در بسیاری از موارد تصور می کنند که این قاعده و قانون خلقت است و در جهان اصولی و یا نیروهایی و یا مکانیزمی تعبیه شده است که هر زمان تخلفی صورت می گیرد مجازات را به دنبال خودش خواهد داشت که شاید با نگاهی کمی دقیق به آن چه که در جهان طبیعت می گذرد مخصوصا در روابط انسانی و تاریخ جوامع بشری و یا سرنوشت افراد چنین نتیجه گیری به دست نخواهد آمد.
به هر حال موضوعی است که غالب اوقات به باور و اعتقاد مردم مرتبط است تا به یک نگاه علمی به موضوع.
اگر کودک بین 3 تا 7 سالگی با مفهوم ترس و تنبیه و گناه و تقصیر و مجازات به عنوان تنها راه حل مسائل نگاه کند متاسفانه در دوران نوجوانی و جوانی این خطر وجود دارد که بسیار از این حال و نظر و احساس خود برای پیش بردن هدف های تند و افراطی خود بهره گیری کند.
متاسفانه در این سن و سال است که بچه ها به راحتی می توانند به دلیل آسیبی که دیده اند در راه و مسیری قدم بردارند که در دوران نوجوانی و جوانی طعمه و لقمه ی بسیار جالب و جاذبی برای همه ی سوداگرانی باشند که به دنبال نیروی انسانی در مسیر ویرانگری و نابودی هستند. زیرا به بهانه ی درست کردن شرایط و موقعیت و محیط اجتماعی دست به عصبانیت ، خشونت و انتقام می زنند.
به همین علت ما در دوران 3 تا 7 سالگی باید کوشش کنیم تا مفاهیم اخلاقی را برای فرزندانمان بازگو کنیم و در عمل به آن ها این اصول را نشان بدهیم . اما از فرصتی که مخصوصا بین 4 تا 7 سالگی فراهم میشود آنها را با پایه ها و مایه های موضوع اخلاقی آشنا کنیم.

پ

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

مشاوره ویدیویی

    • اخبار داغ
    • جدیدترین
    • پربیننده ترین
    • گوناگون
    • مطالب مرتبط

    برای ارسال نظر کلیک کنید

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.